مطالعه دولت – ملت و روند ملتسازی در مطالعات بینالمللی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. این مسأله در بسیاری از موضوعات بینالمللی عصر ما تأثیرگذار بوده است. در واقع، نیاز به تمرکز بیشتر دارد تا بهعنوان یک هدف مهم روی آن فکر شود. بهویژه زمانی که تلاش برای ساختن ملت بهشیوههای مختلف از پیشنه تاریخی طولانی برخوردار است. درعین حال، بسیاری از موضوعات موقت مانند سیاستهای روزانه و افت و خیزهای نظام بینالملل را نیز میتوان از این طریق مورد تحلیل و قضاوت قرار داد. بسیاری از مدلها و موضوعات میان دولتها میتواند بهصورت کامل در چارچوب ملتسازی مدنظر گرفته شود.
برخی از محققین بر این باورند که بیثباتی و ناامنی در دولتهایی که ویژگیهای مشابه داشته و یا بهصورت نمونه در کشورهایی با پیشینه مستعمره بودن (جایی که ضعف و بحران ملتسازی به اثبات رسیده است)، بهطور یکسان میتوان مورد مطالعه قرار داد. بهطور مثال شمار دولتهای مشابه در جهان سوم کم نیست. تقریبا تمام دولتهای جهان سوم دارای مشابهتهایی با یکدیگرند. کشورهای جهان اول که پس از جنگ جهانی اول و دوم بهصورت داوطلبانه در امر ملتسازی در جهان سوم پیشقدم شدند، در پایان مأموریت نتیجه قابل توجه بهدست نیاورده و در این امر ناکام شدند. حتی میتوان گفت که نتیجه تلاشهای ملتسازی آنها، منشاء جنگها، ناامنیها و بیثباتیها در داخل و منطقه شد. این موضوع بسیاری از محققان را براین واداشت تا آنها روی روابط بینالملل، بهویژه روی ملتسازی بهعنوان یک موضوع خاص تحقیق نمایند و در این عرصه بر نقش سازمانهای بینالملل بیشتر تمرکز نمایند.
در میان کشورهای جدید آسیای غربی دو دسته از این کشورها استراتیژی خود را برای ملتسازی ترسیم کردند؛ نخست، کشورهای ترکیه، ایران و لبنان؛ دوم، کشورهایی که در جزیرةالعرب موقعیت دارند. عراق و افغانستان زیر عنوان گروه نخست قرار میگیرند که ساکنان هردو کشور دارای اقلیتهااند. یعنی در این دو کشور علیالرغم ادعاهای سیاسی قومی و مذهبی که هرکدام نفوس خود را بیشتر اعلان کرده و از این طریق بر دیگر گروههای قومی و مذهبی نقش «برادر بزرگ» را بازی میکند، آمارهای دقیق و مستند وجود ندارد. بنابراین، اکثریت و اقلیت چنان فرضیهها باقی میمانند.
حمله ایالاتمتحده امریکا در افغانستان در سال۲۰۰۱ میلادی و عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و حضور نیروهای بینالمللی در هردو کشور بهرهبری امریکا، از منظر مطالعات دولت ملتسازی، نقطهای عطف در تاریخ دو کشور بهحساب میآید. هم افغاستان و هم عراق پساز یک دوره طولانی انزوای بینالمللی، دوباره در صدر خبرهای جهان قرار گرفتند. دولتها و در کل جامعه جهانی با شعار حمایتهای سیاسی و اقتصادی به داخل مرزهای افغانستان و عراق سرازیر شده و در درون جغرافیای مشخص در دو کشور، گفتمان تغییر نظام سیاسی – اجتماعی را در رأس امور قرار دادند. از این زمان، در هردو کشور، ادبیات ملتسازی در میان اهل سیاست و بازار و جامعه مدنی، رایج شد. این در حالی است که، این مفهوم در جهان اول برای عوام و خواص معنی یافته بود.
بدون شک روند ملتسازی در عراق و افغانستان نیاز جدی به صلح و ثبات در درازمدت دارد. هرچند اصطلاح ملتسازی قبل از تهاجم امریکا به افغانستان و عراق، بهگونهای چشمگیر در عصر رنسانس تجربه گردیده است، اما این فرایند در قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی دوم بهشیوهای متفاوت بهمنظور توجیه مداخله امریکا بهکار رفته است. در رابطه با عراق و افغانستان، معمولاٌ سیاستمداران امریکایی، نویسندگانی که متأثر از ایالاتمتحده امریکا بودند یا با اداره بوش و سیاستهای وی موافق بودند، در گفتمان بینالمللی بهشدت ملتسازی را تحتالشعاع قرار دادند. از طرف دیگر، ما اندیشمندان افغانی و عراقی را داریم که آنها در جایی قرار دارند که به روند ملتسازی کاملا نگاه متفاوت دارند. با ایجاد پیوند میان این دو نظریه، یک استراتیژی جامع بهوجود میآید؛ نیاز به این است که تمامی تیوریها و نظریهها تجزیه و تحلیل شود، بعداٌ با واقعیتها، فرصتها و چالشها مطابقت داده شود. ما واقعا درک خواهیم کرد که مشکل چیست و بهترین راه برای حل آن کدام است؟
برخی از بیثباتیها و حوادث تاریخی در عراق و افغانستان که به موازات هم در دو کشور رخ داده است، نشان میدهد که عراق و افغانستان در سراسر تاریخ معاصر خود دارای تجارب مشترکاند. پیشنهای تاریخی، کارگزاران، اراده ملی، دولت و نهادهای سیاسی، تنوع ملیتی و مذهبی و تهاجم ایالاتمتحده امریکا؛ شاخصهاییاند که روی آن تحقیق صورت گرفته و در نهایت به مقایسه گذاشته شده است. امید که این پژوهش بتواند گوشهای از واقعیتهای مرتبط با ملتسازی در دو کشور عراق و افغانستان را روشن نموده و زمینه را برای رفع چالشهای فراروی ملتسازی و فرایند تحکیم ملتسازی مبتنی بر اراده شهروندی فراهم کند.
هدف اصلی این نوشته بررسی مقایسهای مطالعه ملتسازی در افغانستان و عراق پس از حضور ایالات متحده امریکا در دو کشور بود؛